Tuesday, November 07, 2006

دولتهای اپوزوسيون

از نظر من، پس از انقلاب ايران هميشه به روش ملوک الطوايفی اداره شده، بدين معنی که کانون های مختلف بدون نشان قدرت وجود داشته و دارد که عدم پاسخگويی آنها، هرج و مرج می آفريند و اين مسئله نه امر جديدی است و نه مخفی.
با نگاه به دولتهای پس از انقلاب و دوران جنگ، نکته ای را می توان آشکار کرد که تامل در آن زيباست. در دولت هاشمی، خبری از افشاگری و اينکه دولت بلندگو در دست بگيرد و تقصير ها را به گردن ديگران بيندازد خيلی نبود. در دولت خاتمی، دولتيان اين کار را می کردند ولی خود خاتمی نمی کرد. در دوران احمدی نژاد هم دولتيان می گويند و هم احمدی نژاد، بدين معنی که تمامی مشکلات را به گردن ديگران می اندازند.
با عنايت به اين امر که تمامی وعده های انتخاباتی دولتها، با علم به همه مشکلات و آگاهی از شرايط ملوک الطوايفی ايران داده شده است، پس اين حرفها چه نتيجه ای دارد غير از سلب مسئوليت در برابر مشکلات و يا بيان عدم آگاهی و شناخت شرايط. در دنيا در اينگونه موارد، دولت مردان با فشار جامعه و به خاطر بی لياقتی و يا کلاه برداری استعفا می دهند چراکه در غير اينصورت، اگر نتايج اعمالشان بد شد، ديگران را مسئول می کنند و به سختی می توان خلاف آنرا ثابت کرد.
از اين رو در جهان شايد دولت اقليت داشته باشيم ولی دولت اپوزوسيون، شاهکار ايران در هزاره سوم است.

Monday, November 06, 2006

تعطيلات عيد فطر

به سلامتی امسال دولت آقای احمدی نژاد برای عيد فطر ۳ روز تعطيل کرد. مردم هم همه خوشحال شدند. اصولا بر مردم نیز خرده ای نبايد گرفت، چرا که آنها اصولا نبايد متخصص امور فرهنگی و اقتصادی در وجه کلان آن باشند، ولی دولت بايد باشد، بايد بررسی کرده باشد و مطمئن باشد که اين تعطيلی بدون برنامه ريزی قبلی زيانی ندارد. مثل مردم چون طفلی است که در عين سرماخوردگی از دست پدر بستنی جايزه می گيرد، طفل خوشحال است، و بايد هم باشد، ولی آیا پدر راه صواب را رفته است و طفل متضرر نگشته؟
يکی از دوستان می گفت از آنجايی که به دليل تعطيلی همگانی امکان تهيه خدمات مسافرتی وجود نداشت و خانواده ها معمولا در خانه ها ماندند، اين تعطيلی احتمالا در راستای سياست جديد دولت برای افزايش جمعيت بود.

Sunday, July 16, 2006

روسيه

نگاهی گذرا به کشورهايی که امروز از دوستان و يا دشمنان جمهوری اسلامی هستند نتايج بسيار جالبی به بار می آورد. در زمره کشورهای دوست، ما دست روسيه و چين کمونيست را می فشاريم، همانی که هنوز هم به قتل و کشتار مسلمانان چچن مبادرت می کند، همانی که سالها منابع اين کشور را به غارت برده اند و همانی که حتی خدا را هم قبول ندارند. از طرف ديگر تمام انرژی صرف دشمنی با آمريکا می شود، همانی که شر طالبان را از سر افغانها کم نمود و در بوسنی به داد مسلمانان رسيد و به هر حال صدام را نیز نابود کرد (که اگرچه روش آن مقبول نبود) و از معدود کشورهای جهان اول است که دين رسمی و کتاب آسمانی و خدا در معادلات آن به وفور حضور دارد و به عنوان نمونه در پشت اسکناس هايشان می نگارند ما به خدا توکل می کنيم.
ستيز ما با آمريکا و اخوت ما با روسيه نه به دلايل خدا پسندانه است.

Sunday, July 02, 2006

 مد، پوشش و فرهنگ

تحرکات تازه ای که در کشور برای کنترل پوشش شروع شده است گاهی اوقات اسباب خنده اهل فن را مهيا می کند. دريغا که باز با سناريوی کودکانه تيشه به ريشه شعور و فهم و باطن مردم می زنند تا به هر حيله ای ظاهر را بيارايند.
آیا اين شمشير دو لبه روزی گردن فرهنگ اين مرز و بوم را دوباره و دوباره نخواهد زد. آیا جامعه کودک نگهداشته شده توسط نخبگان و قدرتمندان اگرچه در کوتاه مدت و تحت امر والدين سربراه باشد، روزی فريب شکلاتی را نخواهد خورد. آیا تاريخ را نخوانده ايم، دوره های اجتماعی را نديده ايم و بسی تاسف که تنها در مورد اتفاقات سياسی - مثل انتخابات گذشته - به بررسی عواملی که همه می دانند چيست می پردازيم، حال آنکه مشکل اصلی جای ديگر است. امروز جامعه ما همانند کودکی در خانواده طلاق پروش می يابد که اوليای آن هيج تجربه ای را بر اين کودک نمی تابند و نمی دانند که چه می خواهند مگر فرمانبری.

Thursday, June 15, 2006

نوگرايی و سنت گريزی

در مابين سالهای ۱۸۵۰ تا ۱۹۰۰ و درست بعد از نئوکلاسيک که خود حاصل سرخوردگی هنرمند و رنسانس بود، هنرمندان به نتيجه جديدی با نام کلی هنر مدرن رسيدند که هدف اصلی آن شکستن قيد های نامناسب مکاتب کلاسيک برای زندگی امروز بود. اين رويکرد در مرحله اول و پيش از آفرينش مکتب مدرن به پيدايش مکتب آرت نوا انجاميد، مکتبی که اگرچه برای تکامل هنر مدرن حياتی بود ليکن به سرعت توسط هنرمدرن نفی شد. رويکرد آرت نوا فقط و فقط گريز از سنت بود و بس و جواب مناسبی برای زندگی مدرن نداشت.
تاريخ، آيينه واقعيات است. اگر امروز جوابی برای زندگی امروز مهيا نکنيم و فقط به نفی گذشته بپردازيم، آیندگان به ما خواهند خنديد.

Saturday, June 03, 2006

نوگرايی

اصولا ما ايرانيان خوب شعار می دهيم و بد عمل می کنيم و اين امر از صدر تا ذيل جامعه را در بر می گيرد. يکی از مصاديق اين امر مقابله با تجدد و سنت گرايی ما ايرانیهاست. همه شعار اصلاح و پيشرفت می دهند و همه به حفظ وضع موجود می پردازند. واقعيت آن است که آنانکه خطر می کنند و از ورطه شعار به دنيای عمل وارد می شوند خواهند برد که با نگاهی گذرا به تاريخ و بررسی زندگی بزرگان علم و فرهنگ و هنر و سياست می توان آنرا لمس کرد.

Saturday, May 13, 2006

هدف خلقت چيست؟

آیا اگر اديسون نماز می خواند بهتر بود يا حال که الکتروسيته را کشف کرده است؟ آيا همه مردم غير از شيعيان و آنهم بخش اندکی که مقيد به احکام هستند، به جهنم می روند. همه اين سئولات و شبهات مشابه را می توان به يک اصل و سوال بنيادی بر گرداند. هدف خلقت چيست و وظيفه ما چيست؟
دو گروه اصلی در اين منظر وجود دارند: نقليون و عقليون که به واقع معمولا از مرزهای هم عبور می کنند. در نظر نقل گرايان، هدف عبادت است و در نظر عقل گرايان هدف حفظ حيات و سعادت.

تجارت

در دنيای تجارت، ميزان سود هميشه در تناسب احتمال ضرر می باشد. نمونه بارز آن را هم در وام های اعطايی بانکها می توان ديد. (مثلا بهره وامهای شخصی تا دو برابر بيشتر از وامهای مسکن است). نمونه ديگر ان را می توان در رزرواسيون هتل ديد چنانچه اگر شما شرايط بهتری برای لغو داشته باشيد، قيمت بالاتری می پردازيد.

Tuesday, April 25, 2006

رييس جمهور

امروز در مصاحبه مطبوعاتی آقای احمدی نژاد پرسش و پاسخی در رابطه با سفرهای استانی کابينه مطرح شد بدين مفهوم که ايجاد هزينه می کنند. گذشته از دلايل مثبت و يا منفی که برای اين امر می توان آورد که ايشان نيز آورد، يکی از جوابهای رييس جمهور به آن که به صبحانه فقط نان و پنير و چای کابينه و نهار ساده و روزگار بدون شام سفرهای استانی اشاره کرد بسيار تامل برانگيز است. آيا حقيقتا جمهور به چنين جوابی برای آن سوال واکنش مثبت نشان می دهد؟ آیا سادگی مردم نشانه گرفته نشده؟ آیا نشانه گرفتن سادگی مردم و حفظ افکار عمومی عملی ناشايست است؟
"مثلا صبح ها نون و پنير و چای شيرين می خوريم كه در بعضی از مواقع من پنير نمی ‌خورم و ديگر همراهان نيز پيروی می كنند. در موقع ناهار نيز يك ناهار معمولی می خوريم و در بعضی مواقع شام نيز نمی خوريم."

Monday, April 17, 2006

سال نو مبارک

امروز از يک سفر کاری ۴۰ روزه برگشته ام، خسته، بيمار و تنها در هجرت ياری که به دلايل کاری تا چهار روز ديگر اينجا نخواهد بود و خوشحال، چراکه از آنچه در توان داشتم دريغ نکردم و از نتيجه نیز تا حدودی راضی ام. به راستی که کار جوهر زندگی است.

Thursday, February 23, 2006

آزادی حقيقت و حقيقت آزادی

بسياری از مقالات دکتر سروش بر دلم می نشيند. اگرچه در درک بعضی با مشکلاتی دست به گريبانم خصوصا عباراتی که به پاره ای از نظرات فلاسفه در کتابهايی ارجاع می دهد که من آنها را نخوانده ام. به هرحال مقاله "آزادی حقيقت و حقيقت آزادی" يکی از سهل ترين نوشته های ايشان است که به بيان مفاهيم عميقی می پردازد.
"همگان آزادند تا حقيقت را بجويند"

Monday, February 13, 2006

آرامش و امنيت

اگر از طرف پليس برای شما احضاريه ای بياید، چه حسی شما را فرا می گيرد؟ اگر از مرکز تحقيقات جنايی باشد و يا از راهنمايی و رانندگی و يا تحقيقات اجتماعی برای شما تفاوتی می کند. اگر ندانيد که از کدام بخش نيروهای پليس است چه فکری خواهيد کرد؟ آيا می توانيد به خود مطمئن باشيد؟
در جامعه ای که درصد زيادی از شهروندان آن نمی توانند از آنچه برای آنها در احضاريه اتفاق می افتد آگاه و مطمئن باشند، قانون و اجرای آن اشکال دارد و حس امنيت و خوشبختی کاهش می يابد و آیا می شود قانونی نوشت و يا اجرا کرد که خيلی از مردم را متخلف کند؟ انسانها در زندگی بيش از هر چيز به اعتماد به نفس و امنيت نياز دارند.

ظلم!

گذشته از توجيهاتی که برای اقدام سربازان انگليسی در ضرب و شتم نوجوانان عراقی گفته شده و خواهد شد، آيا می توان به چنان تصاويری نگريست و نگريست. حس استعصالی که در زير آن ضربات ايجاد می شود و اثر مخرب آن برای مدتها در ذهن آن نوجوان باقی خواهد ماند و به هيچ قيمتی جبران پذير نخواهد بود. براستی بشيريت تا چه زمان بايد هزينه پرداز اينگونه حرکات باشد؟

Tuesday, February 07, 2006

پيامبر و رنده کردن!

امروز در اخبار نيمروزی شبکه اول سيمای جمهوری اسلامی ايران، تصاوير اجتماع و تظاهرات دانشجويان ايرانی در مقابل سفارت دانمارک پخش شد. شايد که به تصوير ذيل که از روی تلويزيون گرفته ام نگاهی اندازيد. به نظر شما، دانشجويان عزيز، رنده کردن (grate) را به چه مفهوم به کار برده اند؟

Monday, February 06, 2006

Mac OS X

امروز سيستم عامل کامپيوتر را به Mac OS X 10.4.4 ارتقا دادم. به راستی بهترين سيستم عامل دنيا است، ساده، راحت و بی دردسر.

Friday, February 03, 2006

کاريکاتورهای حضرت محمد

شايد ذکر يک سوال خالی از لطف نباشد که چه فرقی بين هولوکاست و حضرت محمد وجود دارد که باعث احترام يکی و هجو ديگری می شود؟ اصولا خطوط قرمز آزادی بيان در کجاست؟
از نظر دموکراسی غربی آنچه اکتسابی است قابل نقد و هجو و بررسی است. شما حق ندارید به ایرانی ها توهین کنید چراکه در ايرانی شدن اختياری وجود ندارد، شما نمی توانيد، سياه پوستان را مسخره کنید چراکه سياه يا سپيد پوست شدن به خواست افراد نيست، ليکن شما می توانيد سنت گاوبازی اسپانيايی ها را نفی کنيد و وحشی گری بناميد چرا که در آن اختيار وجود دارد.
همچنين است واقعياتی که در سازمان ملل به رسميت شناخته شده باشند و هولوکاست در سازمان ملل متحد به عنوان يک نسل کشی ثبت شده است (حال به درست و يا غلط) و دقيقا به همين دليل است که ارامنه می کوشند که قتل عام ارامنه را به عنوان نسل کشی در سازمان ملل ثبت نمایند.
حال جايگاه اديان و مذاهب کجاست؟
پی نوشت: يهوديان از حضرت موسی به بعد، مسيحيان از حضرت عيسی به بعد و مسلمانان از حضرت محمد به بعد را قبول ندارند. (معنی اين حرف اين است که همانگونه که مسلمانان به بهائیت می نگرند، یهوديان به مسيحيت و ...)

Friday, January 13, 2006

مکينتاش

به راستى استيو جابز مدير قابلی است.