بنوهالیدی
www.bonoholiday.com
Posted by Author at 1:21 pm 0 comments
آيا کسی می تواند پس از نگاهی گذرا به ادب پارسی و مطالعه آثار پيشينيان به وجود زيباترين مفاهيم انسانی که در برگيرنده جديدترين منطقهای پسامدرنی و امانيسم می باشد، اذعان ننمايد. فرهنگ بزرگترين سرمايه ماست، شايد که حراستش کنيم.
Posted by Author at 1:18 pm 0 comments
ديروز داشتم با دوستی در ايران صحبت می کردم. گفتم وضع تحريمها خيلی زندگی و ارتباط با ايران را سخت و دشوار کرده است. گفت که اين که چيز جديدی نيست، ما از اول انقلاب تحريم بوده ايم!
بله ما بعد از اشغال سفارت آمريکا و در سالهای بعد مورد تحريم آمريکا بوديم ولی آن در مورد آمريکا بود و بخشی از محصولات نظامی و تکنولوژی نفتی و ملياردها دلار پول مردم را صرف خريد همان موارد از دلالهای دست دوم و سوم کرديم. اما امروز داستان ديگری است. ما مورد تحريم دنيا قرار داريم و برای اولين بار در تاريخ جمهوری اسلامی تمامی دنيا ما را تحريم کرده است.
ديگر حتی دلال دست دوم و سوم حسابی هم وجود ندارد و ديگر فقط محدود به سلاح و مهمات نيست. اين تازه شروع ماجراست.
Posted by Author at 2:32 pm 0 comments
پوپوليست ها کسانی هستند که آگاهانه و يا ناخودآگاه در جهت فريب مردم حرکت می کنند و با گفتن حرفهای عوام پسندانه که به آن اعتقاد دارند و يا ندارند نظر مردم را جلب می کنند. اينها بدون داشتن برنامه ای تدوين شده به بيان آرزوها می پردازند. رمز موفقيت اينها بودن در درون اپوزوسيون است ولی وقتی قدرت را در دست بگيرند و نتوانند کارهايی را که گفتند انجام دهند و به توجيه بپردازند اقبال عمومی را از دست می دهند و آن موقع خيالپرداز بودنشان آشکار می شود.
واقعبينانه دليل رويگردانی مردم از اصلاحطلبان هم همين واقعيت بود که آنها نيز نتوانستند اموری را که وعده دادند انجام دهند. اين تجربه تاريخ است.
Posted by Author at 3:39 pm 0 comments
روزهای سختی می گذرد. باور کنيم يا نه دنيا ديگر حتی حاضر نيست از ما پول بگيرد، چه رسد به اينکه به ما خيری برساند. ديگر بانکها پولهای ما را هم نگه نمی دارند.
روزگاری نه چندان دور را به ياد می آورم که ناراحت بوديم که مورد احترام نيستيم و گله مند که چرا با ما بد حرف می زنند و يا کار می کنند. امروز ديگر کار از کار گذشته، ديگر جواب سلاممان را نمی دهند.
واقعا احمدی نژادی شده ايم!
Posted by Author at 3:32 pm 1 comments
امروز بعد از ۳ روز فعاليت، بالاخره دوره اصلی نمايشگاه تمام شد و من بار ديگر يک تجربه بسيار ارزشمند را بدست آوردم. ۳ روز حضور در يک نمايشگاه بين المللی (در خارج از ايران) در غرفه يکی از مهمترين شرکتهای حاضر در نمايشگاه که امکان بيش از ۱۵ ملاقات مهم و مذاکراتی بسيار سازنده با بزرگان را برای من فراهم کرد که با آن می توان ارتباطاتی که شايد در مدت ماهها تلاش به وجود می آيند را در تنها ۳ روز ايجاد کرد. برای اولين بار نقش بسيار اساسی و سازنده نمايشگاهها را فهميدم.
و چقدر تميز به تجارت می پردازند و از زندگی لذت می برند.
Posted by Author at 11:24 pm 2 comments
از نظر جامعه شناختی، هيچ جايی ثابت نشده که حجاب برای جامعه بهتر از بی حجابی است. اين مسائل از قديم محل اختلاف بوده و هست و به نظر من نمی توان حکمی قطعی راجع به آن صادر کرد. نگاهی به مطالعات جامعه شناسی نيز مؤيد اين مطلب است که وجود آزادی هايی که در ايران به بی بند و باری تعبير می شود، جامعه سالمتری را می سازد و مثال بارز آن برای ما که ايران را می شناسيم، همين مملکت خودمان است که ناسالمترين و نا امن ترين نوع روابط اجتماعی را به نسبت آمريکا و اروپا دارد.
فلسفه انديشه اسلامی غالب در حکومت امروز ايران بر پايه تعبد است و نه کسب سعادت و اگر نگاه ما به دين از منظر تعبد باشد، پس آوردن توجيهاتی که حجاب ال است و بل که به راحتی با اندک مطالعه علمی و بررسی نمونه های اجتماعی نقض می شود از چه روست؟
از طرف ديگر واقعا راهی ندارد که متدينين قدرتمند در درون ايران تا وقتی که زورشان می رسد با بی حجابی و آزادی هایی که به بی بند و باری تعبير می کنند کنار بيایند، چراکه اگر قدرت دارند پس شرعا وظيفه دارند و چه بسا بعضی از آنها آرزو می کردند تا قدرتی نداشتند. از اين رو ست که حکومت بايستی موضع خود را کاملا روشن کند تا مردم دچار دوگانگی بيشتر نشده، ضربه های فرهنگی بيشتری را متحمل نشوند. وضعيت امروز برای هيچ يک از طرفين ماجرا رضايت بخش نيست.
Posted by Author at 9:43 pm 0 comments
دنيای عجيبی است. مبارزان ديروز حکام امروز هستند و امروز مبارزان مخالف خود را دارند. همان شجاعت، همان مصيبت و همان رزم.
Posted by Author at 10:41 pm 0 comments
موضوع حريم شخصی افراد، موضوع روز دنيای امروز است. آيا تا به حال فکر کرده ايم که چرا با جريان انگشت نگاری و شنود مکالمات و غيره توسط دولتها مخالفت می شود. اگر ريگی به کفش کسی نباشد چرا بايد مخالفت کند؟
از جواب يک سئوال ديگر برای درک بهتر مسئله می توان بهره جست. چرا نظاميان نبايد در امور سياسی دخالت کنند؟ آيا يک نظامی صلاحيت رياست جمهوری را ندارد؟ واقعيت اين است که نظاميان به واسطه آموزشهايی که می بيند دارای توانمندی های متنوعی می باشند، پس چرا نبايد در سياست حضور يابند؟
دلايل متنوعی برای اين امر می توان ذکر کرد که يکی از اصلی ترين آنها، جلوگيری از امکان سوء استفاده به دليل عدم برابر و توازن نيروها و امکانات می باشد. به اين معنی که در يک رابطه و رقابت سالم بايستی طرفين از يک مرتبه توان باشند همانطور که در کشتی اوزان مختلف در دسته های مختلف رقابت می کنند. از اين رو اگر يک طرف رقابت سياسی کسی با قدرت اسلحه باشد، امکان رقابت سالم در معرض تهديد قرار می گيرد و سياست مداری که قدرت نظامی در اختيار داشته باشد را ديگر نمی توان از قدرت به پايین کشيد.
در مورد رابطه مردم با حکومت، از آنجايی که اصولا حکومتها از نيروی زيادی در برابر افراد جامعه برخوردار می باشند و راههای قانونی و غير قانونی زيادی جهت تحت فشار قراردادن مردم دارند، تنها عامل محافظ احتمالی افراد جامعه در مقابل حکومت ها عدم دسترسی حکومت به تک تک افراد در مقياس جامعه می باشد، بدين مفهوم که يک حکومت از موقعيت تمامی افراد جامعه در هر لحظه مطلع نمی باشد که اين امر، امکان فشارهای احتمالی همگانی و صنفی و بعضا فردی را از حکومتها می گيرد.
همانطور که نظاميان افراد مدير و توانمدی هستند ولی با توجه به خطرات احتمالی در سياست از آنها استفاده نمی شود، اطلاعات شخصی نيز برای کشف جرم مناسب است اما با توجه به خطر آن نبايد از آن بهره جست.
حق هر انسان بی گناهی است که اطلاعات شخصی اش را محرمانه نگاه دارد و بی گناهی افراد پيش فرض اوليه هر سيستم دموکراتيک می باشد.
Posted by Author at 5:25 pm 0 comments
سالروز انقلاب بهمن ۵۷ فرا رسیده است. تاريخ معلم انسانهاست، و به راستی که چنين است. بعضی وقتها فکر می کنم اگر روزی که شاه صدای انقلاب را شنيد و وعده تحقق آزادی را داد، مردم به او يک فرصت ديگر می دادند کار بهتری بود و نتيجه بهتری برای مبارزات اگرچه هيچ تضمينی برای حرف شاه وجود نداشت.
به اطراف خودمان نگاه کنيم، ايران از نظر تمدن و دموکراسی و آزادی با همين وضعيت امروزش يک سر و گردن از همه بالاتر است. به عنوان نمونه در امارات متحده عربی با آن همه ادعا تنها يک مجلس مشورتی وجود دارد که به شيخ مشورت می دهد و انتخاباتش به صورت بسته با رای گيری از افراد خاص برای رای دادن به افراد خاص ديگری شکل می گيرد!
اينجا هنوز ابتدای راه است. ما هم هنوز در ابتدای راهيم.
Posted by Author at 10:14 pm 0 comments
آیا گمنامی بهتر از بدنامی است؟
مقوله بسیار وسیعی است ولی اگر بخواهم اولین جوابی را که به ذهنم می رسد بگویم، اذعان می کنم که گمنامی بهتر است.
واقعيت اين است که روزهای کاری سختی را می گذرانم. عدم حضور در ايران و همزمانی اجرای پروژه ای جديد در شرکت و نتيجه اينکه کنترل کار از دست من تقريبا خارج شده است و می ترسم که دچار بدنامی شوم. يک تيم خوب بهترين سرمايه زندگی است. خواه تيم دو نفره خانواده و خواه یکصد نفره شرکت.
Posted by Author at 1:44 am 0 comments
يک سال از اولين نوشته من می گذرد، و چه سريع گذشت. در اين يک سال دغدغه های فکری من تغییر چندانی نکردند ولی تاثیرات عملی تفکراتم در زندگی ام بسیار متفاوت و چشمگیر بوده است. به عبارت بهتر جوابهایی متفاوت برای سوالهایی ثابت بدست آورده ام. آیا اين نشانه تغيير است؟
سعی میکنم بيشتر بنويسم، تا اين دفتر خاطرات شکلی واقعی تر به خود بگيرد.
Posted by Author at 3:31 am 1 comments
بهترين ايده تا زمانی که اجرا نشود فقط يک ايده است که چه بسا قابليت اجرا نیز نداشته باشد. به نظر می رسد انسان موفق کسی باشد که بهترين ايده ای را که می تواند به بهترین نحو اجرا کند انتخاب می کند. وگرنه دامنه خيال پردازی بسيار وسيع است.
Posted by Author at 3:25 am 2 comments
آیا اين جمله امام علی که «بهتراين راه، اعتدال است» با در نظر گرفتن تمامی نظرها، همان بيان «خرد جمعی» نيست؟ چه ساده، چه راحت.
Posted by Author at 3:06 am 0 comments
از نظر من، پس از انقلاب ايران هميشه به روش ملوک الطوايفی اداره شده، بدين معنی که کانون های مختلف بدون نشان قدرت وجود داشته و دارد که عدم پاسخگويی آنها، هرج و مرج می آفريند و اين مسئله نه امر جديدی است و نه مخفی.
با نگاه به دولتهای پس از انقلاب و دوران جنگ، نکته ای را می توان آشکار کرد که تامل در آن زيباست. در دولت هاشمی، خبری از افشاگری و اينکه دولت بلندگو در دست بگيرد و تقصير ها را به گردن ديگران بيندازد خيلی نبود. در دولت خاتمی، دولتيان اين کار را می کردند ولی خود خاتمی نمی کرد. در دوران احمدی نژاد هم دولتيان می گويند و هم احمدی نژاد، بدين معنی که تمامی مشکلات را به گردن ديگران می اندازند.
با عنايت به اين امر که تمامی وعده های انتخاباتی دولتها، با علم به همه مشکلات و آگاهی از شرايط ملوک الطوايفی ايران داده شده است، پس اين حرفها چه نتيجه ای دارد غير از سلب مسئوليت در برابر مشکلات و يا بيان عدم آگاهی و شناخت شرايط. در دنيا در اينگونه موارد، دولت مردان با فشار جامعه و به خاطر بی لياقتی و يا کلاه برداری استعفا می دهند چراکه در غير اينصورت، اگر نتايج اعمالشان بد شد، ديگران را مسئول می کنند و به سختی می توان خلاف آنرا ثابت کرد.
از اين رو در جهان شايد دولت اقليت داشته باشيم ولی دولت اپوزوسيون، شاهکار ايران در هزاره سوم است.
Posted by Author at 11:37 pm 2 comments
به سلامتی امسال دولت آقای احمدی نژاد برای عيد فطر ۳ روز تعطيل کرد. مردم هم همه خوشحال شدند. اصولا بر مردم نیز خرده ای نبايد گرفت، چرا که آنها اصولا نبايد متخصص امور فرهنگی و اقتصادی در وجه کلان آن باشند، ولی دولت بايد باشد، بايد بررسی کرده باشد و مطمئن باشد که اين تعطيلی بدون برنامه ريزی قبلی زيانی ندارد. مثل مردم چون طفلی است که در عين سرماخوردگی از دست پدر بستنی جايزه می گيرد، طفل خوشحال است، و بايد هم باشد، ولی آیا پدر راه صواب را رفته است و طفل متضرر نگشته؟
يکی از دوستان می گفت از آنجايی که به دليل تعطيلی همگانی امکان تهيه خدمات مسافرتی وجود نداشت و خانواده ها معمولا در خانه ها ماندند، اين تعطيلی احتمالا در راستای سياست جديد دولت برای افزايش جمعيت بود.
Posted by Author at 4:49 pm 1 comments
نگاهی گذرا به کشورهايی که امروز از دوستان و يا دشمنان جمهوری اسلامی هستند نتايج بسيار جالبی به بار می آورد. در زمره کشورهای دوست، ما دست روسيه و چين کمونيست را می فشاريم، همانی که هنوز هم به قتل و کشتار مسلمانان چچن مبادرت می کند، همانی که سالها منابع اين کشور را به غارت برده اند و همانی که حتی خدا را هم قبول ندارند. از طرف ديگر تمام انرژی صرف دشمنی با آمريکا می شود، همانی که شر طالبان را از سر افغانها کم نمود و در بوسنی به داد مسلمانان رسيد و به هر حال صدام را نیز نابود کرد (که اگرچه روش آن مقبول نبود) و از معدود کشورهای جهان اول است که دين رسمی و کتاب آسمانی و خدا در معادلات آن به وفور حضور دارد و به عنوان نمونه در پشت اسکناس هايشان می نگارند ما به خدا توکل می کنيم.
ستيز ما با آمريکا و اخوت ما با روسيه نه به دلايل خدا پسندانه است.
Posted by Author at 1:05 am 1 comments
تحرکات تازه ای که در کشور برای کنترل پوشش شروع شده است گاهی اوقات اسباب خنده اهل فن را مهيا می کند. دريغا که باز با سناريوی کودکانه تيشه به ريشه شعور و فهم و باطن مردم می زنند تا به هر حيله ای ظاهر را بيارايند.
آیا اين شمشير دو لبه روزی گردن فرهنگ اين مرز و بوم را دوباره و دوباره نخواهد زد. آیا جامعه کودک نگهداشته شده توسط نخبگان و قدرتمندان اگرچه در کوتاه مدت و تحت امر والدين سربراه باشد، روزی فريب شکلاتی را نخواهد خورد. آیا تاريخ را نخوانده ايم، دوره های اجتماعی را نديده ايم و بسی تاسف که تنها در مورد اتفاقات سياسی - مثل انتخابات گذشته - به بررسی عواملی که همه می دانند چيست می پردازيم، حال آنکه مشکل اصلی جای ديگر است. امروز جامعه ما همانند کودکی در خانواده طلاق پروش می يابد که اوليای آن هيج تجربه ای را بر اين کودک نمی تابند و نمی دانند که چه می خواهند مگر فرمانبری.
Posted by Author at 8:38 pm 0 comments
در مابين سالهای ۱۸۵۰ تا ۱۹۰۰ و درست بعد از نئوکلاسيک که خود حاصل سرخوردگی هنرمند و رنسانس بود، هنرمندان به نتيجه جديدی با نام کلی هنر مدرن رسيدند که هدف اصلی آن شکستن قيد های نامناسب مکاتب کلاسيک برای زندگی امروز بود. اين رويکرد در مرحله اول و پيش از آفرينش مکتب مدرن به پيدايش مکتب آرت نوا انجاميد، مکتبی که اگرچه برای تکامل هنر مدرن حياتی بود ليکن به سرعت توسط هنرمدرن نفی شد. رويکرد آرت نوا فقط و فقط گريز از سنت بود و بس و جواب مناسبی برای زندگی مدرن نداشت.
تاريخ، آيينه واقعيات است. اگر امروز جوابی برای زندگی امروز مهيا نکنيم و فقط به نفی گذشته بپردازيم، آیندگان به ما خواهند خنديد.
Posted by Author at 9:00 pm 0 comments
اصولا ما ايرانيان خوب شعار می دهيم و بد عمل می کنيم و اين امر از صدر تا ذيل جامعه را در بر می گيرد. يکی از مصاديق اين امر مقابله با تجدد و سنت گرايی ما ايرانیهاست. همه شعار اصلاح و پيشرفت می دهند و همه به حفظ وضع موجود می پردازند. واقعيت آن است که آنانکه خطر می کنند و از ورطه شعار به دنيای عمل وارد می شوند خواهند برد که با نگاهی گذرا به تاريخ و بررسی زندگی بزرگان علم و فرهنگ و هنر و سياست می توان آنرا لمس کرد.
Posted by Author at 1:04 pm 1 comments
آیا اگر اديسون نماز می خواند بهتر بود يا حال که الکتروسيته را کشف کرده است؟ آيا همه مردم غير از شيعيان و آنهم بخش اندکی که مقيد به احکام هستند، به جهنم می روند. همه اين سئولات و شبهات مشابه را می توان به يک اصل و سوال بنيادی بر گرداند. هدف خلقت چيست و وظيفه ما چيست؟
دو گروه اصلی در اين منظر وجود دارند: نقليون و عقليون که به واقع معمولا از مرزهای هم عبور می کنند. در نظر نقل گرايان، هدف عبادت است و در نظر عقل گرايان هدف حفظ حيات و سعادت.
Posted by Author at 5:29 pm 2 comments
در دنيای تجارت، ميزان سود هميشه در تناسب احتمال ضرر می باشد. نمونه بارز آن را هم در وام های اعطايی بانکها می توان ديد. (مثلا بهره وامهای شخصی تا دو برابر بيشتر از وامهای مسکن است). نمونه ديگر ان را می توان در رزرواسيون هتل ديد چنانچه اگر شما شرايط بهتری برای لغو داشته باشيد، قيمت بالاتری می پردازيد.
Posted by Author at 5:20 pm 0 comments
امروز در مصاحبه مطبوعاتی آقای احمدی نژاد پرسش و پاسخی در رابطه با سفرهای استانی کابينه مطرح شد بدين مفهوم که ايجاد هزينه می کنند. گذشته از دلايل مثبت و يا منفی که برای اين امر می توان آورد که ايشان نيز آورد، يکی از جوابهای رييس جمهور به آن که به صبحانه فقط نان و پنير و چای کابينه و نهار ساده و روزگار بدون شام سفرهای استانی اشاره کرد بسيار تامل برانگيز است. آيا حقيقتا جمهور به چنين جوابی برای آن سوال واکنش مثبت نشان می دهد؟ آیا سادگی مردم نشانه گرفته نشده؟ آیا نشانه گرفتن سادگی مردم و حفظ افکار عمومی عملی ناشايست است؟
"مثلا صبح ها نون و پنير و چای شيرين می خوريم كه در بعضی از مواقع من پنير نمی خورم و ديگر همراهان نيز پيروی می كنند. در موقع ناهار نيز يك ناهار معمولی می خوريم و در بعضی مواقع شام نيز نمی خوريم."
Posted by Author at 12:04 am 1 comments
امروز از يک سفر کاری ۴۰ روزه برگشته ام، خسته، بيمار و تنها در هجرت ياری که به دلايل کاری تا چهار روز ديگر اينجا نخواهد بود و خوشحال، چراکه از آنچه در توان داشتم دريغ نکردم و از نتيجه نیز تا حدودی راضی ام. به راستی که کار جوهر زندگی است.
Posted by Author at 3:23 pm 2 comments
بسياری از مقالات دکتر سروش بر دلم می نشيند. اگرچه در درک بعضی با مشکلاتی دست به گريبانم خصوصا عباراتی که به پاره ای از نظرات فلاسفه در کتابهايی ارجاع می دهد که من آنها را نخوانده ام. به هرحال مقاله "آزادی حقيقت و حقيقت آزادی" يکی از سهل ترين نوشته های ايشان است که به بيان مفاهيم عميقی می پردازد.
"همگان آزادند تا حقيقت را بجويند"
Posted by Author at 9:43 am 1 comments
اگر از طرف پليس برای شما احضاريه ای بياید، چه حسی شما را فرا می گيرد؟ اگر از مرکز تحقيقات جنايی باشد و يا از راهنمايی و رانندگی و يا تحقيقات اجتماعی برای شما تفاوتی می کند. اگر ندانيد که از کدام بخش نيروهای پليس است چه فکری خواهيد کرد؟ آيا می توانيد به خود مطمئن باشيد؟
در جامعه ای که درصد زيادی از شهروندان آن نمی توانند از آنچه برای آنها در احضاريه اتفاق می افتد آگاه و مطمئن باشند، قانون و اجرای آن اشکال دارد و حس امنيت و خوشبختی کاهش می يابد و آیا می شود قانونی نوشت و يا اجرا کرد که خيلی از مردم را متخلف کند؟ انسانها در زندگی بيش از هر چيز به اعتماد به نفس و امنيت نياز دارند.
Posted by Author at 11:08 am 0 comments
گذشته از توجيهاتی که برای اقدام سربازان انگليسی در ضرب و شتم نوجوانان عراقی گفته شده و خواهد شد، آيا می توان به چنان تصاويری نگريست و نگريست. حس استعصالی که در زير آن ضربات ايجاد می شود و اثر مخرب آن برای مدتها در ذهن آن نوجوان باقی خواهد ماند و به هيچ قيمتی جبران پذير نخواهد بود. براستی بشيريت تا چه زمان بايد هزينه پرداز اينگونه حرکات باشد؟
Posted by Author at 10:53 am 0 comments
امروز در اخبار نيمروزی شبکه اول سيمای جمهوری اسلامی ايران، تصاوير اجتماع و تظاهرات دانشجويان ايرانی در مقابل سفارت دانمارک پخش شد. شايد که به تصوير ذيل که از روی تلويزيون گرفته ام نگاهی اندازيد. به نظر شما، دانشجويان عزيز، رنده کردن (grate) را به چه مفهوم به کار برده اند؟
Posted by Author at 12:21 pm 2 comments
امروز سيستم عامل کامپيوتر را به Mac OS X 10.4.4 ارتقا دادم. به راستی بهترين سيستم عامل دنيا است، ساده، راحت و بی دردسر.
Posted by Author at 11:25 am 0 comments
شايد ذکر يک سوال خالی از لطف نباشد که چه فرقی بين هولوکاست و حضرت محمد وجود دارد که باعث احترام يکی و هجو ديگری می شود؟ اصولا خطوط قرمز آزادی بيان در کجاست؟
از نظر دموکراسی غربی آنچه اکتسابی است قابل نقد و هجو و بررسی است. شما حق ندارید به ایرانی ها توهین کنید چراکه در ايرانی شدن اختياری وجود ندارد، شما نمی توانيد، سياه پوستان را مسخره کنید چراکه سياه يا سپيد پوست شدن به خواست افراد نيست، ليکن شما می توانيد سنت گاوبازی اسپانيايی ها را نفی کنيد و وحشی گری بناميد چرا که در آن اختيار وجود دارد.
همچنين است واقعياتی که در سازمان ملل به رسميت شناخته شده باشند و هولوکاست در سازمان ملل متحد به عنوان يک نسل کشی ثبت شده است (حال به درست و يا غلط) و دقيقا به همين دليل است که ارامنه می کوشند که قتل عام ارامنه را به عنوان نسل کشی در سازمان ملل ثبت نمایند.
حال جايگاه اديان و مذاهب کجاست؟
پی نوشت: يهوديان از حضرت موسی به بعد، مسيحيان از حضرت عيسی به بعد و مسلمانان از حضرت محمد به بعد را قبول ندارند. (معنی اين حرف اين است که همانگونه که مسلمانان به بهائیت می نگرند، یهوديان به مسيحيت و ...)
Posted by Author at 2:56 pm 0 comments